مانی
ناهید ملکی: سکوت
تاريخ نگارش : ۵ آذر ۱٣٨۴

این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:     بالاترین balatarin     دنباله donbaleh     yahoo Yahoo     delicious Delicious     facebook Facebook     twitter Twitter     google Google    

 
ناهيد ملکی
 
سکوت
 
برای مانی و خشت و خاکسترش
 
  به کجا می روی کودک تنها؟
به کجا آشفته؟
با اين نارنجک دلت
و گل های آفتابگردان دستهايت؟
تا افق جز خون، راهی نيست.
شب نزديک است و
بيابان، رمه ی گرگ.
تو به شکل تنهائی خودت هستی و
گرگ ها شبيه بيابان.
 
از دور در مه
سه جوان می آيند
با دهانهای باز
در سکوت سفيد.
می خوانند نامت را
و تو سرگردان در باد می چرخی
  - « يارانم!، ياران!»
جهان منتظر است
منتظر پرواز جان تو.
 
گل های آفتابگردان
مِه
بيابان درنده،
و تو
کودکی در سفيدی تنهائی!
 
چاپ نخست. سيمرغ. آمريکا.
 
 





www.nevisandegan.net