مانی
نفرت مقدس، جهاد مقدس
تاريخ نگارش : ۲٨ ارديبهشت ۱٣۹۴

این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:     بالاترین balatarin     دنباله donbaleh     yahoo Yahoo     delicious Delicious     facebook Facebook     twitter Twitter     google Google    

نفرت مقدس، جهاد مقدس
چشم سوم (گروه اندیشه و دیالوگ) . ماه می ۲۰۱۵
به چهار زبان فارسی، آلمانی، انگلیسی و فرانسوی
tisfun۱۴@gmail.com

اگر سیستم تبلیغاتی هیتلر نفرت علیه یهودیان را تئوریزه نمی کرد، و اگر نمی توانست آن را به عنوان امری« بایسته و شایسته» در اذهان بسیاری از آلمانی های آنزمان جا بیندازد نمی توانست ۶ میلیون یهودی را نابود کند. جنگها، کشتارها و ترورها نتیجه ی نفرت های انباشته و سازماندهی شده هستند. نفرتهایی که معنای «ایمان» و «باور» می یابند. نفرتهایی که در کارگاه ایدیولوژهای دینی و زمینی تئوریزه و «قابل قبول» می شوند و وانمود می شود که تنها با تبدیل این نفرت مقدس به جنگ یا «جهاد مقدس» می توان جهان را از نابسامانی و نکبتهای زندگی روزمره رها ساخت.
چه فرقی هست بین کسی که نژاد خود را برتر می داند با کسی که دین و ایدئولوژی خود را برتر می داند؟ نتیجه ی کار هردو یکی است، حذف «فروترها و بدترها» به دست «برترها و بهترها»!
آن که دست به ترور میزند از وضعیت موجود خود و «جهان» بشدت ناراضی است. جهان شکل ایده آلهای او را ندارد بنابراین دنبال راهی است تا بتواند با آن «نظم و عدالت» مورد نظرش را بر جهان تحمیل کند. سازمان دهندگان این نفرت، یا حکومتها هستند (آلمان هیتلری/ پل پوتیسم/ حکومتهای اسلامی ایران، حزب بعث عراق و سوریه، طالبان، داعش و...) یا سازمانهای سیاسی، مذهبی (القاعده، جهاد اسلامی و...) و یا تئوری پردازان بنیادگرا (خمینی، صدام، قذافی، بشار اسد، استالین و...). اینان نخست نفرت را شناسایی یا تولید می کنند، سپس آن را تئوریزه و در پایان به نقطه عمل و انفجار میرسانند.
از زمانی که نفرت، جنبه ی الهی یا ایدئولوژیک می یابد، در واقع پشتوانه «اعتقادی» یا سیاسی پیدا می کند، و به امری مقدس و ضرور برای تغییر هستی در این و آن جهان تبدیل می شود.
وقتی نفرتِ متمرکز، به گوهر همبستگی ملی یا گروهی یا دینی تبدیل شود، زمان سازماندهی آن برای جهاد یا جنگ مقدس آغاز می گردد. جهادگرایان یا گروه های ترور از همینجا کارشان را آغاز می کنند. آنان براین باورند که کشتن و حذف مخالفان، نه ترور و جنایت، که امری خداپسندانه، یا وظیفه ای ملی، دینی، عقلانی، بایسته و شایسته است، و امیدوارند نتایج جنگ، جنایت علیه بشریت و ترور را هم درهمین جهان به دست آورند و هم در دنیای پس از مرگ در آغوش حوریان و غلام بچگان بهشتی.
رویارویی با حکومتها و گروههای تروریست یا جهادگرا باید در پله ی نخست نقد و چالشی قانع کننده با مبانی ایدئولوژیک، عقیدتی و «فلسفی» آنان باشد. باید عشق به انسان، یا دست کم پاسداری از حق حیات آدمی برای چنین افراد، گروهها و حکومتهایی تئوریزه و قابل اندیشیدن شود. باید به چنین جماعتی یاری رساند تا عینک دینی یا ایدئولوژیک را از چشمها بردارند و جهان را به مانند مجموعه ی بشری ببینند . دیالوگ باید جانشین جبهه بندی، دوری گزیدن و پشت کردن گروه های رودررو شود. بالاتر از همه، کند کردن تیغه ی باورها، اعتقادات و ایمان دینی یا ایدئولوژیک باید در دستور کارهمیشگی ی روشن اندیشان و رسانه های دنیای امروز قرارگیرد.
امروزه گروه های ملی یا اجتماعی و«دگراندیشان» جهان درمعرض ترورهایی در ابعاد بزرگ - مانند حذف این یا آن کشور از نقشه ی جهان-، یا ترورهای گروهی و فردی قرار دارند. خردگرایی و همدلی علیه تروریسم را هم می توان سازماندهی کرد. شایسته است پایداری در برابر زور و ترور به وظیفه وجدانی همه انسانهای متمدن تبدیل گردد.
ترور را نه می شود و نه باید با ترور پاسخ داد. تنها با گشودن جبهه ای فراگیر درمیان ملتها و دولتهای ضد ترور است که شاید بتوان با گروههای تروریست و با دولتهای پشتیبان ترور روبرو شد. «تعامل و همکاسه گی» با حکومتهایی مانند جمهوری اسلامی در ایران، موجب بقاء و گستاخ تر شدن تروریسم جهانی خواهد شد.
خنثی کرد تبلیغات حکومتها، ادیان و گروهایی که نفرت را سازماندهی کرده، از آن «جنگ و جهاد مقدس» را بیرون می آورند باید در دستور کار بشریت متمدن امروز قرار گیرد. کاری که با سوداگری سیاسی و تجاری حکومتهای سودجو و فرصت طلب جهانی، کاری بس دشوار و گاهی ناشدنی به نظر میرسد. نمی شود با حکومتی زد و بند سیاسی و تجاری کرد و همزمان، با تروریسمی که آن حکومت سازماندهی یا پشتیبانی می کند مقابله کرد. در دنیای ترور، نژادپرستی و ایمان کور، آب از سرچشمه گل آلود است . با خالی کردن جویبارها از آب گل آلود، نمی توان سرچشمه ی آن را خشکاند.
چشم سوم (گروه اندیشه و دیالوگ) . ماه می ۲۰۱۵
همکاران این ماه: دکتر حسن کیانزاد- پرویز حدادی زاده - حمید وحیدی - مانی - کوروش اعتمادی - جهانگیر لقایی
***
Holy hate, holy jihad
If Hitler with mass propaganda, reasonably and systematically injected hatred towards Jews in to the minds of the Germens, he wouldn’t been able to take ۶ million Jews lives. The accumulation of hatred has been the result of organized wars and massacres. The hatred that becomes faith and belief. The hatred that on grounds of religious’ workshops, and theorized, becomes acceptable and believe that only by turning to hatred of holy war or “Jihad”, the world can be free from the turmoil life.
What is the difference between someone who believes a superior race, and someone who believes in a superior religion? Remove "inferior and worse" with "better and better"! There is no difference.
Those who terrorize are extremely dissatisfied from their situation and their world. Their imagination of world is not the same, therefore; they are looking to find a way to impose their ideology of “order and justice” to the world. These organizations which cause hatred are either Governments, such as; Germany during WWII, Libya, The Soviet Union, The Islamic Republic of Iran, Iraq, Syria, Taliban, ISIS and etc. Or political religious organization such as; Al Qaeda, Islamic Jihad, Hezbollah and others. Leaders of this organization are the first to blame for creating the hatred. Leaders such as Hitler, Gaddafi, Stalin, Khomeini and etc.
From the time hatred become the ideologically aspect of the divine will, the “faith” become political charged and change become sacred and necessary for this life and the other.
When hatred concentrates in religious groups or essence of national unity, the holy war or “Jihad” becomes organized and Jihadists or terror group’s jobs start. They believe that killing and eliminating opponents is not terror and crime, which is pious, and the responsibility of all nationals, religiously necessary and appropriate in hopes to receive the results of the war and crimes against humanity, in this world and after death in the arms of the heavenly nymphs.
The first step in dealing with governments or jihadist terrorist groups is to convince the critique and challenge their basic ideology, religious or "philosophical" belief. We must make it possible for an individuals, groups and governments of terror to understand the love of humanity and protect the right to live. We need to show them how to remove the ideological glasses and see the world as set for humans. Ignorance should be replaced with dialogue and above all the dialogue of religious or ideological beliefs and faith and it must be the job of intellectual, journalists and media.
Today, national or social groups and "dissidents” are in target of terror in world at large. Such as eliminating this or that country from the map of the world or individual assassination. Rationalization and solidarity against terrorism can be also organized and become a resistance task force for all civilize human of conscience.
We cannot answer terror with terror. It is possible only by opening the front sweeping anti-terror among the people, governments and states who harbor and support terrorist with confrontation. Appeasing with regimes such as Islamic Republic of Iran, will thereby continue to sustaining global terrorism and will become more impudent.
Civilized societies must have this issue as an important matter on their agenda, to neutralize governments and religious groups that organize hatred with propagandas for the "holy war or jihad". Working with political speculation and global trade regimes jobber and opportunistic, sometimes impossible, and it seems difficult. However; we cannot defeat and eliminate the terrorism and at the same time appease and have a political and economic relationship with Governments that organized or support hatred!
In the world of terror, racism and blind faith, the source, is foundation of hatred and without serious attention to the source, we cannot eliminate terrorism.
Third Eye (Thought and Dialogue Group).
Translated In four languages: Farsi, German, English and French
May ۲۰۱۵

***
Heiliger Hass, Heiliger Krieg

Hätte Hitler nicht systematisch und gezielt den Judenhass in die Köpfe der Deutschen mittels Massenpropaganda gepflanzt, wäre es ihm nicht möglich gewesen das Leben von fast ۶ Millionen Juden auf so grauenvolle Weise auszulöschen.
Die Akkumulation von Hass ist ein Resultat organisierter Kriege und Massaker. Ein Hass, der zu Glaube und Überzeugung wird. Ein Hass, der durch religiöse Workshops theoretisiert und somit akzeptiert wird, sodass schließlich der Gedanke erwächst, dass nur durch eine Zuwendung zu eben jenem Hass des Heiligen Krieges oder „Jihads“ die Welt sich befreien kann von den Übeln und Ungerechtigkeiten des tagtäglichen Lebens.

Wo liegt der Unterschied zwischen jemandem, der an eine „übergeordnete Rasse“ und jemandem, der an eine übergeordnete Religion glaubt? Ersetzt man „Rasse und Religion“ durch „Gruppierung innerhalb einer Gesellschaft mit anderem ethischen und kulturellen Hintergrund“ so bleibt kein Unterschied.
Die Bereitschaft zu Terror erwächst aus der extremen Unzufriedenheit der Menschen mit ihrer Situation und ihren Möglichkeiten. Die Realität ihres Alltages unterscheidet sich drastisch von der Unseren und resultiert somit auch in einer anderen Anschauungsweise und Grundhaltung. Deshalb sind sie auf der Suche nach einer Möglichkeit, ihre ideologisch motivierte Vorstellung von "Ordnung und Gerechtigkeit " in der Welt durchzusetzen.

Diese Hass generierenden Organisationen können Regierungen wie die Hitler Diktatur während des Zweiten Weltkriegs sein. Andere Beispiele dafür sind Libyen, die Sowjetunion, die Islamische Republik Iran, der Irak, Syrien, die Taliban, ISIS, etc. Oder aber auch politisch-religiöse Organisationen wie etwa Al-Qaida, Islamic Jihad, Hisbollah und andere. Die Anführer dieser Regierungen und Organisationen, Diktatoren wie Hitler, Gaddafi, Stalin und Khomeini, sind primär verantwortlich für die gezielte Volksverhetzung, für den Hass der Menschen.
Von dem Moment an, in dem Hass zum ideologischen Aspekt des Göttlichen Willens wird und Glaube politisiert wird, werden die im Namen Gottes begangenen Verbrechen zu heiligen Taten mit Aussicht auf Entlohnung im Paradies.
Dieser religiös motivierte Hass wird zum Bindeglied einer Organisation oder gesellschaftlichen Gruppierung und ermöglicht somit Jihadisten und Terrorgruppen ein Netzwerk aufzubauen, mit Hilfe dessen sie ihren Heiligen Krieg organisieren können.
Ihrer Überzeugung nach ist das Töten von politischen Gegnern oder Andersgläubigen kein Verbrechen oder Akt des Terrors, sondern gottgewollt und religiös gerechtfertigt und somit eine Notwendigkeit und Verantwortung aller rechtgläubigen Muslime.
Der erste Schritt im Umgang mit Regierungen oder Jihadistischen Terrorgruppen sollte sein, sie herauszufordern ihre grundlegende Ideologie und ihren religiösen oder "philosophischen " Glauben zu hinterfragen und in Frage zu stellen.
Wir müssen für jeden Einzelnen, alle Gruppen und Regierungen des Terrors , die Liebe als Wesenszug der Menschlichkeit begreiflich machen und das Recht auf Leben schützen. Wir müssen ihnen zeigen, wie man die ideologische Brille absetzt, damit sie erkennen, dass Diversität Teil unserer menschlichen Natur ist. Unwissenheit sollte durch Dialog, vor allem der religiösen oder weltanschaulichen Überzeugungen und Glauben, ersetzt werden und es muss die Aufgabe der Intellektuellen, Journalisten und Medien sein, diesen Dialog zu führen.
Heute, sozialer Gruppen und "Dissidenten ", sogar ganze Völker sind Ziel des Terrors auf der ganzen Welt. Es ist die Rede von einzelne Ermordungen oder der Vernichtung eines ganzen Landes. Dagegen müssen alle zivilisierte und freiheitlich denkenden Menschen sich zu Wehr setzen.
Wir können Terror nicht mit Terror bekämpfen, aber die Öffnung einer Einheitsfront aller Demokratischen Staaten gegen dieses Unheil des Jahrhunderts , würde kurz oder lang die Terroristen schwächen. Eine Opportunistisch ausgerichtete Beschwichtigungspolitik würde sie stärker machen.
Zivilisierte Gesellschaften müssen dieses Problem als eine wichtige Angelegenheit auf ihrer Agenda haben und ihre Verantwortung wahrnehmen, die Regierungen und religiösen Gruppen , die Hass mit Propaganda für den Heiligen Krieg oder Jihad schüren auszuschalten.
Daher muss jegliche nationale und internationale Zusammenarbeit mit den terroristischen Gruppen und Staaten unterbunden werden. Da diese nur aus wirtschaftlichen Intressen handeln, wir können den Terrorismus nicht besiegen, wenn wir weiterhin Beschwichtigungspolitik betreiben und politische und wirtschaftliche Beziehungen zu Regierungen pflegen, die aktiv den organisierten Hass unterstützen und finanzieren.
Die Quelle in der Welt des Terrors, des Rassismus und des blinden Glaubens ist Hass und dessen Urheber. Ohne die Ursache zu bekämpfen werden wir den Terrorismus nicht eliminieren können.
Third Eye (Thought and Dialogue Group).
Translated In four languages: Farsi, German, English and French
May ۲۰۱۵
***
La haine sacralisée et la Guerre sainte (Djihâd)

Si Hitler n'avait pas systématisé et théorisé la haine contre les Juifs, et s’il n’avait pas pu faire croire à l’opinion publique allemande que leur extermination est un « acte juste et légitime », il aurait été incapable d’exterminer SIX millions de Juifs. Les guerres, les génocides et les terreurs sont les fruits des haines accumulées et organisées. La haine organisée et planifiée devient “croyance et dogme” !
Dans le système d’idéologie religieuse, ces haines deviennent acceptables par les consciences, avec la prétention que c’est seulement grâce à cette haine sacralisée et à la Guerres sainte (“Djihad”), que l'on peut sauver le monde de ses problèmes et de ses misères !

Quelle différence, y a-t-il entre une personne qui déclare que sa race est supérieure et celui qui pense que sa religion ou son idéologie sont supérieures aux autres. Le résultat d’une telle croyance est le même : le désir d’éliminer les autres qui sont inférieurs par ceux qui sont supérieurs et meilleurs !

Certainement, ceux qui commettent des actes terroristes sont mécontents des conditions dans lesquelles ils vivent, c'est pourquoi, ils cherchent à trouver une solution pour améliorer les choses et pouvoir instaurer l'ordre qu'ils souhaitent en l’imposant aux autres.
C’est alors que la haine devient un but idéologique ou religieux et prend une dimension politique.

Lorsque la haine est instrumentalisée et prend une forme organisée, alors se forme un groupement national et solidaire : c'est le commencement d'organisations belliqueuses et terroristes qui pratiquent la guerre dite “sainte” afin d’instaurer la Justice sur la Terre !
C’est ainsi que les djihadistes et les groupes de terroristes commencent à devenir actifs et virulents !

Les djihadistes pensent que leurs actes sont justes et correspondent à la volonté de Dieu, et que c'est dans l'intérêt de la nation islamique. Ils espèrent profiter des fruits de leurs actes non seulement sur la Terre, mais également lorsqu’ils iront au paradis où ils seront accueillis par des “houris” ( : belles filles vierges) !

Aujourd’hui, à travers le monde, les intellectuels et ceux qui pensent autrement, se trouvent menacés par la terreur et l’élimination physique. Il est temps que tout le monde prenne conscience de ce danger et résiste ensemble face à ce genre d'agissement.
Bien entendu, on ne peut pas répondre à la terreur par la terreur. La seule chose que l'on puisse faire c’est d’éteindre la torche de leur propagande, en coupant toute relation avec ces groupes djihadistes, afin de ne pas faire de publicité pour eux et ne pas les encourager à accentuer et accroître leurs actes terroristes.













www.nevisandegan.net