مانی
ابرها
تاريخ نگارش : ۲۴ شهريور ۱٣٨۶

نظرات دیگران


نویسنده: زکریا مانوی ۶ آبان ۱٣٨۹
عنوان: گوشزد
جناب آقای مفرد کهلان
ما با طبیعت در جنگ نیستیم بلکه در هارمونی با طبیعت هستیم البته اگر اسم انسان روی خویش گذاردهایم.
هر کس نبرد فهمی زین کلک خیال انگیز نقشش به حرام ار خود صورتگر چین باشد (حافظ)
جنگ سرنوشت ساز من با الله خدای محمد بیگانه تازی است و بهمراه آن با رژیم الله پرست در ایران.به امید پیروزی

نویسنده: جواد مفرد کهلان ۵ آبان ۱٣٨۹
عنوان: چه تکه ابر مرموزی
من هم از این ابرهای موزی و مرموز گله و شکایت دارم. آی بابا چرا جمع شدید بالای آن درخت و درختان جنگلی یک کمی هم پخش بشوید روی کمربند خشک زمین. اما در صورت منظور داشتن اجتماعات بشری و جنگ خیر و شر بد بین نیستم دنیا به سوی صلح و سلامتی میرود. گرچه من مانده ام. چرا ارتفاع فلات ایران این قدر بلند و جمعیت این قدر زیاد و روز به روز زیادتر و این قدر خشک و کم آب و مردم به جای جنگ سرنوشت ساز با طبیعت، دست ها به دعا برداشته اند واز خدای خیالی می خواهند که آمرزیده شوند و بدجوری وقت کشی میکنند. محمد نسنجیده خواست پیامبر خدا شود. خود به مقصد رسید و اعقاب پیروانش و پیرو گردانده شدگانش از قافله جا بمانند. حالا گناه محمد است یا این ابرها و یا خودمان. من میگویم جملگی مان.


www.nevisandegan.net