مانی
مانی: تغییر هویت از راه دستکاری زبان
تاريخ نگارش : ۲ خرداد ۱٣۹۱

نظرات دیگران


نویسنده: zacharya maunawi ۲ خرداد ۱٣۹۱
عنوان: ایران و شرق یا غرب
با درود مانی جان.
در طی این 1500 سال گذشته هر آینه سلسله ای بر روی کار آمده و پارسی گویی رو رواج داده و سلسله دیگر عرب گویی را.یکی روسری ها رو به زور کشیده و دیگری به زور گذاشته.برای برون رفت از این دور بدخیم نیز باید چاره ای اندیشید.از نظر من در وحله نخست با تعیین شدن بدون بازگشت تکلیف مردم ایران با اسلام و جمهوریش خیلی از مصایب عرب و عرب گرایی خود به خود حل خواهد شد.در اوایل روی کار آمدن آخوندها بعد از انقلاب در ایران شعار نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی در صدر همه شعار ها بود.با آوردن شعار هم شرقی هم غربی میتوان یک نه گنده گفت به جمهوری اسلامی.چرا ما نتوانیم از شرق و غرب خوبیهایش رو بگیریم و آمیزه ای متعادل از آن نسازیم؟مگر از نظر هر ایرانی فرهیخته عرفان شرق و پیشرفت صنعتی و تکنولوژیکی غرب بد و بعید میباشد؟ژاپن از این نظر مدل خوبی برای ما میتواند باشد از نظر تلفیق متعادل سنت با تکنولوژی.این کشور از تظر پیشرفت صنعتی حداقل و به اعتراف مردم دنیا 50 سال از اروپای غربی و آمریکا پیشرفته تر است.از نظر فرهنگ و سنت نیز تنها یک مثال گفته باشم.هایکو های ژاپنی ریشه در سنت بودایی شینتوییستی آن دیار دارد.در توکیو و دیگر شهرهای بزرگ و کوچک این دیار دیدن صحنه ذن(ذهن)کردن ژاپنیها در طبقه صدم آسمان خراشهایش صحنه ایست دیدنی و درس گرفتنی از تلفیق متعادلانه سنت و صنعت.
هنگامی که اعراب پا پتی بر میهن ما چیرگی یافتند اول از همه شروع به سوزاندن کتابهای ما کردند.به اعتراف خود اعراب از همه کتابهایی که میسوزانیدند دود بلند میشد ولی از کتب مانی پیامبر طلا و جواهرات و قوم عرب و اسلامش از همان موقع دشمن واقعی خود یعنی مانی پیامبر راشناخت و سرکوب کرد تا به امروز.مگر مانی که بود و چکار کرد که توانست لرزه به قوم عرب و اسلام بیاندازد؟در وحله نخست وی تلفیقی متعادل از سه دین رایج آن زمان یعنی مسیحیت و بودایی و زرتشتی ساخت که در آن هیج جایی برای دین چهارمی بخصوص اسلام وجود نداشت.وی خود را خاتم النبیین خواند و گوی سبقت را قبل از محمد لواط کار و زن باره که ادعای خاتم پیامبری داشت ربود و همه راه ها را بر وی بست.این خود اولین نوع دمکراسی دینی بود که مانی پیامبر بانی و بدعت گذار آن بود.دمکراسی به شکل و شیوه شرقی آن.چرا که به اعتراف خود غربیها آنها با دمکراسی ساخت دست خودشان هم هزار و یک مشکل دارند.مثلا اینکه این نوع دمکراسی بدون 3 پایه یعنی1. مخبرین آزاد 2. کلیسا و 3. نیروی انتظامی قابل اجرا نیست و هر کدام از این سه پایه هر روز هزاران هزار مشکل برای مردم این دیار میسازد.بگذریم.....
هویت ما جز از طریق مانویت و جدا از آن نیست.به همین دلیل از نظر من شعار جمهوری(یا پادشاهی بدون قدرت)مانوی خلق آریا بدون شک تنها راه برون رفت از هویت کج و معوجی ستکه برای ما ایرانیها ساخته اند.با سپاس


www.nevisandegan.net